Monday, February 25, 2013

فيلم هندي

براي مادربزرگم "سينما پاراديزو" معنا و مفهومي نداشت، ميگفت مادر اين چيزا چيه ميبينيد؟ اعصابتون رو خورد ميكنه از خواب و خوراك ميندازتتون. قرار باشه دختر و پسر به هم نرسن پس به چه دردي ميخوره؟ شما ها نمازتون رو ترك نكنيد، ذكر و ياد خدا هميشه همراهمتون باشه، به مرادتون هم ميرسيد.

طفلكي فكر ميكرد زندگي فيلم هنديه، هيچوقت "تراژدي"  براش معني نداشت، فيلم و داستاني كه عاقبت خوبي نداشت رو نميديد و نميخوند.

هر عينكي هم بزنم بازم چشم هام نميتونه به خوبيه مادربزرگم دنيا رو ببينه.
بايد دوباره زندگي رو ببينم شايد ژانر تراژدي  تبديل به هپي اندينگ هاي هندي شه برام.

No comments:

Post a Comment