Wednesday, February 6, 2013

وقتي نماد ها براي ما نقاب شدند




ما غريب نيستيم، خيلي خوب ميدانيم، درست از همان زماني كه قسم ائمه قسم دروغ ما شد. درست همان زمان به اسم امام زمان مملكت را به تاراج بردند. درست همان زمان كه با اسم حزب الله در زندان ها با دختران باكره شب را سحر كردند. درست همان زمان كه به نام دفاع از اسلام در خيابان ها كشتند، همان زمان كه تجاوز را به اسم دين آزاد كردند.

درست همان زمان كه به نام بي ديني و دين گريزي هر فسق و فجوري را بي مانع خوانده اند و آخرش يك نيچه، يك راسل، يك هيچنز اضافه كردند.
درست همان زماني كه به نام روشنفكري پلكي كه حجاب مرد بود را باز گذاشتند، تا هر كثافتي را با چشم ببينند. همان زماني كه براي فرار از دين، وجدان را هم خط سياهي به روي آن كشيدند و يا حتي برعكس، زماني كه به نام دين خط قرمز دور وجدان كشيدند.

همان زماني كه به بهانه ي هنر و روشنفكري، فساد بين هنرجو(!!!) ها رواج پيدا كرد.

كاش بدانيم آنان پشتشان سنگر گرفته ايم و از آنها حرف ميزنيم و آب زمزم كرده ايم اسمشان را تا بر روي كثافت كاري هايمان بريزيم چقدر براي يك عده محترم و مقدس اند.
 ميخواهد مصدق باشد، ميخواهد علي(ع) باشد، ميخواهد كوروش باشد، خميني، كسروي و يا پهلوي ها.

No comments:

Post a Comment