Wednesday, May 8, 2013

نون با طعم خون

چطوري كشتيش؟
-با سنگ قند خوردكني زدم تو سرش
چرا كشتيش؟
-حرومزاده ي....
درست حرف بزن آشغال اينجا خونه باباي نداشته ات نيست.
- ... شوهر ننه ام بود، بيست سال از ننه ام كوچيكتر يه سال از من بزرگتر بود
بود كه بود مگه خلاف شرع بود كارش؟ ننه ات راضي پسره راضي تو چه عني هستي اين وسط هاع؟ مملكت چقدر بي قانون شده جقله هايي مث تو مجري شدن. حكم ميدن اجرا ميكنن. بنداز پايين سرتو حرومي. 
- از بي پولي زنش شد، پولدار بود ننه ام گفت اينطوري از گشنگي نميميريم. اذيتم ميكرد هرشب ميومد بهم ميگفت امشب ميخوام....( گريه)
آقام نه معتاد بود نه عرق خور، سرطان داشت، جوونمرگ شد، از بس ننه ام هرجا رفت هر بي كس و كاري بهش بد نگاه كرد و بد بارش كرد نتونست كار كنه.
كار نميدادن بش يا اگه ميخواستن بدن .... كثافتا...( گريه)

+ گريه نكن بنويس

No comments:

Post a Comment