Saturday, March 23, 2013

آسياب هاي بادي3(شايد دردناك باشد-پايان)

ارميا هنرجويي كه در رفتارش تضاد به چشم ميخورد، داشتن حجاب و خوانندگي. چيزي كه در هيچجا منع نشده بود، از سوي ملت هميشه در صحنه ي اعتراض از پشت تلويزيون و اينترنت محكوم و منع شد. بي احترامي ها كم نبود، كم روانه نشد، گل افشاني ها و معطر كردن فضا توسط هموطنان فهيم!!! و با فرهنگمون!!!! در وبسايت ها، وبلاگ ها، صفحات فيس بوك و توئيتر و گوگل پلاس. اما همه ي اينها به كنار، بوي خون توطئه زماني از ژانر ترس و وحشت به ژانر كمدي رسيد كه دائي جان ناپلئون هاي قصه ي ما نميدانستند بايد با انگليس دشمني كنند و يا پيمان دوستي ببندند.

اول گفتند ارميا عامل جمهوري اسلاميست، و چون شبكه ي من و تو زير نظر رژيم هست، پس برنده شدن ارميا اين دخترك لچك به سر!!!(ادبيات روشنفكران عزيز) يك برنامه ي از پيش تعيين شده است.
اما به يك باره دشمن فرضي از جبهه ي رژيم سر از جبهه ي دشمن رژيم يعني گروه مجاهدين خلق رسيد و كمپ اشرف....!

اين داستان ترسناك است، ما هر روز بيشتر از پيش داريم ديوانگي رو تجربه ميكنيم. خواسته يا ناخواسته چند سال ديگر بلاجبار بايد بستري شويم اگر بخواهيم همين مسير را طي كنيم.

آسياب هاي بادي و يا نوكر انگليس، اين جماعت روان پريش....!


No comments:

Post a Comment